ترجمه مقاله

ممحل

لغت‌نامه دهخدا

ممحل . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) زمین خشک و بی آب و علف .(از شرح قاموس ). زمین خشک سال رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمینی که در آن گیاهی نباشد. مَحل . مَحلة. مَحول . مَحوله . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله