ترجمه مقاله

ممسنی

لغت‌نامه دهخدا

ممسنی . [ م َ م َس ْ س ِ / س َ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان کازرون در استان فارس میان کوه گیلویه و بختگان . از روستاهای مهم آن اردکان و فهلیان است . در شمال غربی شیراز واقع شده و آب و هوای آن در شمال سرد و در جنوب گرم است ، چنانکه کوههای دینار در شمال آن پیوسته برف دارد و در جلگه ٔ جنوبی خرما و مرکبات خودرو دیده می شود. محصول قسمت جنوبی آن غلات ، پنبه ، کنجد و نخود است . زمین در این ناحیه چنان مساعد است که سالی دو بار محصول برنج از آن به دست می آید. شِعب بُوّان که یکی از جنات اربعه ٔ قدماست در دره ٔ بسیار باصفایی در 12 هزارگزی فهلیان واقع است . کوههای ممسنی پوشیده از جنگلهای بلوط، زرشک و بادام است . در نزدیک نورآباد چشمه ای موسوم به سرآب بهرام دیده می شود که در نزدیک آن بر روی سنگی صورت بهرام گور ساسانی نقش شده . نام قدیم ممسنی شولستان بود. در زمان صفویان پس از آنکه ایلات ممسنی به این ناحیه آمدند، بدین اسم موسوم گشت . و رجوع به شول و شولستان در همین لغت نامه و فارس نامه ٔ ناصری ص 302 شود.
ترجمه مقاله