ترجمه مقاله

مناسخة

لغت‌نامه دهخدا

مناسخة. [ م ُ س َ ح َ ] (ع مص ) مردن بعض وراث پیش از تقسیم میراث . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). هرگاه یکی از وارث پیش از تقسیم ارث بمیرد و سهم او را به کسانی که از وی ارث برند منتقل کنند، این عمل را مناسخة گویند. (از تعریفات جرجانی ). || میراث تقسیم ناشده . (ناظم الاطباء). || انقلاب روزگار و نوبت بنوبت گردیدن زمانه . (ناظم الاطباء). نقل و تبدیل . (تعریفات جرجانی ). || نسخ کردن یکی دیگری را. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله