ترجمه مقاله

مناسمة

لغت‌نامه دهخدا

مناسمة. [ م ُ س َ م َ ] (ع مص ) فاانبوییدن . (تاج المصادر بیهقی ). یکدیگر را بوییدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یکدیگر را بوییدن و به هم نزدیک شدن . (از اقرب الموارد). || سرگوشی گفتن . (ناظم الاطباء). با کسی در گوشی سخن گفتن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله