ترجمه مقاله

مناطحة

لغت‌نامه دهخدا

مناطحة. [ م ُ طَ ح َ ] (ع مص ) با یکدیگر سرو زدن . (المصادر زوزنی ). شاخ زدن گاو و جز آن . نِطاح . (از اقرب الموارد). رجوع به مناطحه شود. || به جنگ انداختن قچقار را. (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله