ترجمه مقاله

مناوبة

لغت‌نامه دهخدا

مناوبة. [ م ُ وَ ب َ ] (ع مص ) به جای یکدیگر بایستادن . (تاج المصادر بیهقی ). از پی کسی درآمدن و دست به دست گردانیدن و مساهمه کردن . (از اقرب الموارد). از عقب کسی درآمدن و به طور نوبه سواری کردن . (از ناظم الاطباء). رجوع به مناوبت شود. || بطور نوبه قرار دادن آب و جز آن را. (از ناظم الاطباء). || عقوبت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله