ترجمه مقاله

مناوبت

لغت‌نامه دهخدا

مناوبت . [ م ُ وَ / وِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) نوبت قرار دادن . نوبت گذاری . مناوبة : امیرناصرالدین بفرمود که بر سبیل مناوبت پانصد نفر از مردان کار روی بدیشان بنهند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 41). بر سبیل مناوبت دوهزار مرد بر درگاه قایم می دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 321). معاقبت آن است که سقوط دو حرف از وزنی بر سبیل مناوبت باشد اگر یکی بیفتد البته دیگری برقرار باشد. (المعجم چ مدرس رضوی چ 1 ص 47). رجوع به مناوبة شود.
ترجمه مقاله