ترجمه مقاله

منحر

لغت‌نامه دهخدا

منحر.[ م َ ح َ ] (ع اِ) جای گردن بند از سینه . (مهذب الاسماء). پیش سینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سر نای گلو. (مهذب الاسماء). موضع نحراز حلق . ج ، مناحر. (از اقرب الموارد). آنجای گردن شتر که از آنجا او را نحر کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). || جای قربانی . (مهذب الاسماء). قربان جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جایی که در آن نحر می کنند و قربانگاه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آنجا که قربان کنند. مَذبَح . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله