ترجمه مقاله

منحرد

لغت‌نامه دهخدا

منحرد. [ م ُ ح َ رِ ] (ع ص ) رجل منحرد؛ مرد منفرد و تنها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). منفرد ومنه کانه کوکب فی الجو منحرد. (از اقرب الموارد).
- کوکب منحرد؛ کوکب منفرد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| ستاره ٔ افتاده . (ناظم الاطباء). رجوع به انحراد شود.
ترجمه مقاله