ترجمه مقاله

مندش

لغت‌نامه دهخدا

مندش . [ م َ دِ ] (اِ) فرش و بساط بود.(فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گلیم و نمد. (ناظم الاطباء). جهانگیری میگوید به معنی فرش و بساط بود. استاد فرخی راست :
نیلگون پرده برکشیدهوا
باغ بنوشت مندش دیبا.
بی شبهه مفرش را مندش خوانده و لغت مندش را با این وسیله ٔ ضعیف بوجود آورده است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله