ترجمه مقاله

منشی

لغت‌نامه دهخدا

منشی ٔ. [ م ُ ش ِءْ ] (ع ص ) نوآفریننده . (مهذب الاسماء). مبدع . (یادداشت مرحوم دهخدا). خلق کننده . ایجادکننده :
واهب العقل و ملهم الالباب
منشی ءالنفس و مبدع الاسباب .

سنائی (حدیقه چ مدرس رضوی ص 61).


منشی ٔ فکرتم چو از دو طرف
گشت معنی ستان و لفظسپار...

انوری (دیوان چ مدرس رضوی ص 186).


چه نفس به استقلال بی مشارکت روح منشی ٔ آن خواطر بود و صدق از صفات نفس دور. (مصباح الهدایه چ همایی ص 176). رجوع به انشاء و رجوع به مُنشی (معنی دوم ) شود.
ترجمه مقاله