ترجمه مقاله

منضوع

لغت‌نامه دهخدا

منضوع . [ م ُ ض َ وِ ] (ع ص ) چوزه که هر دو بازو را گشایدو فریاد نماید پیش مادر، تا خورش دهد. (آنندراج ).
ترجمه مقاله