ترجمه مقاله

منعقف

لغت‌نامه دهخدا

منعقف . [ م ُ ع َ ق ِ ] (ع ص ) برگشته . خمیده .درهم پیچیده . کج و معوج شده : پیه خاییده چون بر ناخنی نهی که منعقف شده بود، مدام بر او همی نهی راست و نیکو باز کندش . (الابنیه چ دانشگاه ص 290).
ترجمه مقاله