ترجمه مقاله

منهم

لغت‌نامه دهخدا

منهم . [ م ُ هََ م م ](ع ص ) پیه گداخته . (آنندراج ). گداخته شده مانند پیه و جز آن . (ناظم الاطباء). گداخته (پیه و تگرگ و برف وجز آن ). آب شده . (از یادداشت مرحوم دهخدا). || پیرشونده . (آنندراج ). پیرشده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله