ترجمه مقاله

مهالک

لغت‌نامه دهخدا

مهالک . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مَهْلَکة و مَهْلِکة و مَهْلُکة. دشتها و بیابانها. (از منتهی الارب ). بیابانها. (از اقرب الموارد). || جاهای هولناک و خطرناک . (ناظم الاطباء). مواضع هلاک . (از اقرب الموارد). جاهای هلاک . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : چون چیپال آن حال مشاهدت کرد و ممالک خویش به کلی مهالک یافت ... سرآسیمه و متحیر گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 40). خدای تعالی ذات شریف و نفس نفیس او از آفت آن مسافت و مهالک آن مسالک نگاه داشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 288).
ترجمه مقاله