ترجمه مقاله

مهاوی

لغت‌نامه دهخدا

مهاوی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَهْوی ̍ و مَهْواة. (اقرب الموارد). مغاکهایی که میان دو کوه باشد. پستیهای زمین میان دو کوه : بقایای امم در مهاوی قصور و نقصان قرار گرفته . (تاریخ بیهق ص 4). کوکب کتابت از مهاوی هبوط به اوج ثریا رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 367). چون اصرار او بر جهل و غوایت و تهافت او در مهاوی ضلالت بدید ساز محاربت ترتیب داد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 197).
ترجمه مقاله