مهتابگون
لغتنامه دهخدا
مهتابگون . [ م َ ] (ص مرکب ) مانند مهتاب . || آن که چهره ٔ وی مانند مهتاب تابان باشد. (ناظم الاطباء) :
زآن می عنابگون ، در قدح آبگون
ساقی مهتابگون ترکی حورانژاد.
زآن می عنابگون ، در قدح آبگون
ساقی مهتابگون ترکی حورانژاد.
منوچهری .