ترجمه مقاله

مهت

لغت‌نامه دهخدا

مهت . [ م ِ هََ ت ت ] (ع اِ) آلت قدح کحالان . (یادداشت مؤلف ) : بدین سبب استادان این صنعت سر مهت را که آلت قدح است گرد کرده اند تا عنبیه را نبرد و نخراشد و اگر نه از بهر این معنی بودی سر مهت تیز کردندی تا قدح آسان تر بودی و مهت آسان گذشتی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || مهت مجوف ؛ آلت دیگری است کحالان را برای آب چشم . میل بیرون کردن آب از چشم آب آورده . (یادداشت مؤلف ). مهت آلتی است از مس سرخ آب بدان گشایند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله