ترجمه مقاله

مهجة

لغت‌نامه دهخدا

مهجة. [ م ُ ج َ ] (ع اِ) جان و روح . (غیاث اللغات ). روح . (از اقرب الموارد). جان . (السامی ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). || خون یا خون دل . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). خون میان دل . (غیاث اللغات ). خون که در درون دل است . سویداء. حبةالقلب .ثمرةالقلب . (از یادداشتهای مؤلف ). || خلاصه ٔ هرچیز. (غیاث اللغات ). خالص از هرچیزی . ازهری گفته است : بذلت له مهجتی ؛ أی بذلت له نفسی و خالص ما اقدر علیه . ج ، مُهَج ، مُهَجات . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله