ترجمه مقاله

مهداج

لغت‌نامه دهخدا

مهداج . [ م ِ ] (ع ص ) شترماده ٔ نالان . (منتهی الارب ). شترماده ای که از برای بچه اش ناله می کند. (از اقرب الموارد). ناقة مهداج ؛ ماده شتر نالان . (ناظم الاطباء). || باد بانگ کننده . (مهذب الاسماء). بادی که دارای حنین است . (از اقرب الموارد). ریح مهداج ؛ باد با بانگ و فریاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله