ترجمه مقاله

مهدویت

لغت‌نامه دهخدا

مهدویت . [ م َ دَ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مهدی (امام منتظر) بودن . طبق معتقدات مذهب شیعه ٔ امامی و نیز برطبق روایات بسیاری که در کتابهای اهل سنت و جماعت آمده است ، در آخرالزمان مهدی از آل محمد ظهور خواهد کرد. در میان احادیث نبوی ، این حدیث دیده می شود که «اگر فقط یک روز از عمر دنیا باقی بماند، خداوندتعالی آن روز را به درازا خواهد کشاند تا اینکه از من یا خاندان من مردی پیدا شود که جهان را پر از داد کند، همچنانکه از جور پر بود». برابر روایات شیعی و نیز برطبق روایت هائی از اهل تسنن ، این مهدی از نسل علی بن ابی طالب است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد (رجوع شود به مهدی موعود). بر همین اساس در طول تاریخ اسلام کسان بسیاری ادعای مهدویت کرده و خود را امام منتظر دانسته اند. از نخستین کسانی که به نام او ادعای مهدویت کردند محمد حنفیه پسر علی (ع ) بود. مختاربن ابی عبیده ٔ ثقفی به نام او قیام کرد و از قاتلان حسین (ع ) انتقام گرفت که شرح آن در تواریخ مسطور است . پس از کشته شدن مختار و فوت محمد حنفیه پیروان محمد مرگ او را باورنکردند و به رجعت او معتقد شدند. چنانکه آنان گفته اند وی در کوه رضوی به سر میبرد و نزد او آب و عسل نهاده است . چندی بعد، زیدبن علی بن حسین (ع ) علیه امویان خروج کرد و پیروان او وی را مهدی خواندند. و رجوع به زید و زیدیه شود. محمدبن الحسن معروف به نفس زکیه را که در آغاز دولت عباسیان خروج کرد، نیز مهدی دانسته اند. در طول دولت عباسیان نیز چند تن ادعای مهدویت کرده اند که از جمله ٔ آنان مهدیان افریقا شهرتی یافتند. در شمال آفریقا و مغرب دو تن از متمهدیان (ادعای مهدویت کنندگان ) بیش از دیگران شهرت دارند. مهدی نخستین (عبیداﷲ) همان کسی است که سلسله ٔ عبیدیان یا فاطمیان را بنیان نهاد. دومین مهدی ، سلسله ٔ الموحدین را تأسیس کرد که بر اسپانیا استیلا یافت . مؤسس سلسله ٔ فاطمیان عبیداﷲ مهدی بود (او را از فرزندان عبداﷲبن میمون قداح شمرده اند). یکی از داعیان وی شخصی بود به اسم ابوعبداﷲ شیعی که با توفیقی بی نظیر به وسیله ٔ کلام و شمشیر به تبلیغ پرداخته تونس و افریقیة را گرفته بود. ابوعبداﷲ بشارت می داد که ظهور مهدی نزدیک است و مهدی جهان را تسخیر و مردگان را احیا خواهد کرد و آفتاب را از مغرب طالع خواهد ساخت . اما هنگامی که مهدی به دعوت مبلغ خویش به سوی او می رفت در طرابلس دستگیر و زندانی شد. پس از چندی ابوعبداﷲ او را نجات داد و بر اسب نشاند و با رؤسای قبایل پیشاپیش او حرکت می کرد و در حالی که سرشک شادی از دیدگانش جاری بودبه قوم خود می گفت : «این است مولای شما». و روز جمعه ٔبعد اسم او را در خطبه به لقب «مهدی امیرالمؤمنین »آوردند. اما مهدی مؤسس سلسله ٔ الموحدین محمدبن تومرت نام داشت و از قبیله ٔ مصامده بود که در جبال اطلس مراکش مسکن دارند. وی در ابتدا مردمان را به ظهور مهدی بشارت می داد لیکن به زودی ادعا کرد که مهدی خود اوست . گروهی از اقوام بربر گرد او جمع شدند و چون فوت کرد (سال 524 هَ . ق .) جانشین و پیرو او عبدالمؤمن موقع را غنیمت شمرد و اقوام بربر را سیل وار متوجه مراکش ساخت . پس از مراکش به اسپانیا تاخت و آن را تحت استیلا آورد و سلسله ٔ الموحدین را تأسیس کرد. با اینکه در سرزمینهای حکومت عثمانی ، طرفداران آل علی بسیار کم بودند و از آن گذشته سلاطین عثمانی با مهدویت مبارزه می کردند ، معهذا در آن دیار نیز کسانی ادعای مهدویت کرده اند که مشهورترین آنان شیخ زاده ای بود از اهالی کردستان که به سال 1666 م . خود را مهدی نامید ولی چون او را دستگیر کردند و به حضور سلطان آوردند از ادعای خود منصرف شد و در پاسخ سلطان چنان به شیوائی سخن گفت که سلطان شیفته ٔ او گردید و او را در ردیف ندیمان خود درآورد. از متمهدیان معروف در قرون اخیر، مهدی سودانی است . نام اصلی وی محمد احمد، نام پدرش عبداﷲ و نام مادرش امینه بود. وی نزد دو تن از علمای حوالی خرطوم به تحصیل پرداخت و پس از آن به جزیره ٔ ابا رفت و پانزده سال در آن جزیره در انزوا به سر برد. وی در این مدت در زیر زمین در ته چاهی می زیست و پیوسته بر فساد مردمان گریه می کرد و از شدت ریاضت و روزه گیری لاغر می شد. قبیله ٔ بگارا که در آن ناحیه از همه مقتدرتر بودند او را تقدیس می کردند و چون در سن چهل سالگی خود را مهدی نامید و مأموریت خود را اعلام کرد قبیله ٔ مزبور به آسانی دعوت او را پذیرفتند و حتی به پرستش او پرداختند. وی به سال 1300 هَ . ق . داعیانی به همه ٔ جوانب به نزد شیوخ قبایل روانه ساخت تا خبر دهند که او مهدی منتظر است و محمد(ص ) از جانب خدا مهدویت او را بشارت داده است . گروهی بر او گرد آمدند و او بر کوه جدیر رفت و در آن مقام کرد. یاران اوسپاهیان حکومت مصر را بارها شکستند و شهرها را گشودند. در این موقع حکومت مصر از انگلستان یاری خواست (حکومت مصر دست نشانده ٔ انگلیس بود) و یکی از سرداران انگلستان به نام ژنرال گوردون با اختیارات تمام به خرطوم اعزام گردید و به وی مأموریت داده شد که سودان را از متمهدی و عوامل او تخلیه کند، اما او نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و به قتل رسید. پس خرطوم نیز به دست متمهدی افتاد و سودان برای او پاک گشت و پیروان او یقین کردند که وی از روی وحی کردگار رفتار می کند و به زودی سراسر سودان را خواهد گرفت و جهان در تصرف او خواهد آمد و پادشاهان روی زمین خاضع او خواهندشد، اما زمان درازی نگذشت که متمهدی در 21 ژانویه ٔ 1885 م . در اثر تبی شدید درگذشت و مسأله ٔ مهدویت که در آفریقا با مبارزه علیه امپراطوری انگلستان و استعمار درهم آمیخته شده بود از میان رفت . اما اعتقاد مسلمانان به خصوص شیعیان بر این است که سرانجام مهدی حقیقی ظهور خواهد کرد و حکومت حق را مستقر خواهد ساخت و عالم تشیع در انتظار آن مهدی است . از جمله کسانی که در ایران دعوی مهدویت کردند، یکی سیدعلی محمد شیرازی است که پیروان او به نام بابیه معروف گردیدند. رجوع به باب و صبح ازل و متمهدی و فاطمیان و نیز رجوع به مهدی اثر دارمستتر ترجمه ٔ محسن جهانسوز چ تهران 1317 و کتاب المهدیة فی الاسلام تألیف سعد محمد حسن چ مصر 1953 و مروج الذهب جزء دوم و ابن الاثیر ج 3 و 4 و 5و 8 و ابن خلکان و درباره ٔ مهدویت در ایران به همان کتاب المهدیة فی الاسلام و نیز ابن تومرت مراجعه شود.
ترجمه مقاله