مهر پیوستن
لغتنامه دهخدا
مهر پیوستن . [ م ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ت َ ] (مص مرکب ) دوست شدن . دوستی پیدا آوردن . در محبت گشودن :
نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر.
به یک دل مهر پیوستن نشاید
چو خر کش بار بر یک سو نماید.
چون انس گرفت و مهر پیوست
بازش به فراق مبتلی کن .
نپیوست خواهد جهان با تو مهر
نه نیز آشکارا نمایدت چهر.
فردوسی .
به یک دل مهر پیوستن نشاید
چو خر کش بار بر یک سو نماید.
(ویس و رامین ).
چون انس گرفت و مهر پیوست
بازش به فراق مبتلی کن .
سعدی .