ترجمه مقاله

مهزاق

لغت‌نامه دهخدا

مهزاق . [ م ِ ] (ع ص ) زن بسیارخنده . (منتهی الارب ). زن کثیرالضحک . (از اقرب الموارد). || زن که به یک جا قرار نگیرد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد بسیارخنده و سبکسر. || خر بسیار توسنی کننده و جست و خیز کننده . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله