ترجمه مقاله

مهوب

لغت‌نامه دهخدا

مهوب . [ م َ ] (ع ص ) مهیب . مرد که از وی ترسند. || شیر بیشه . || مکان مهوب ؛ جای ترسناک و سهمگین . مکان مهاب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله