ترجمه مقاله

مهک

لغت‌نامه دهخدا

مهک . [م َ هََ ] (اِ) سوس . شیرین بیان . گیاهی است به نام شیرین بیان و بیخ آن را اصل السوس گویند. و اصابعالسوس نیز و شیره ٔ آن را رب السوس نامند. مهکوکی . مهلوکی .
- بیخ مهک ؛ اصل السوس . اصابعالسوس . ریشه ٔ شیرین بیان .
- ریشه ٔ مهک ؛ چوب شیرین بیان .
|| قمی سنا. (سنای ملکی ) (در بندرعباس ) . || خار مهک . رجوع به خارمهک شود.
ترجمه مقاله