ترجمه مقاله

موالی

لغت‌نامه دهخدا

موالی . [م َ ] (اِخ ) تونی . اصلش از قصبه ٔ تون است . کسب اکثر کمالات کرده . شاعر خوش سلیقه است . در سنه ٔ 1257 هَ . ق . وفات یافته . از اوست :
به سویم یک نظر ناکرده دامن برکشید از من
نمی دانم چه بد کردم نمی گوید چه دید از من .

# #


زاهد ز غم زمانه محزون و فگار
ما از غم یار این چنین زار ونزار
شک نیست که هر دو را کشد آخر کار
او را غم روزگار و ما را غم یار.
(از آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 68). و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.
ترجمه مقاله