موجوده
لغتنامه دهخدا
موجوده . [ م َ دَ / دِ] (از ع ، ص ) موجودة. هر چیز حاضر. (ناظم الاطباء).
- حالت موجوده ؛ حالت حالیه . (ناظم الاطباء).
- علل موجوده ؛ علتها و سببهای موجود. علتهایی که هست . علتهایی که وجود دارد. (از یادداشت مؤلف ).
- حالت موجوده ؛ حالت حالیه . (ناظم الاطباء).
- علل موجوده ؛ علتها و سببهای موجود. علتهایی که هست . علتهایی که وجود دارد. (از یادداشت مؤلف ).