موجگاه
لغتنامه دهخدا
موجگاه . [ م َ / م ُ ](اِ مرکب ) موجزار. موجستان . آن جای از دریا و رودخانه که موج در آن پدیدار است . جای پرموج :
به استاد کشتی چنین گفت شاه
که کشتی درافکن بدین موجگاه .
بسی سنگ رنگین در آن موجگاه
همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه .
|| دریا. و رجوع به موج شود.
به استاد کشتی چنین گفت شاه
که کشتی درافکن بدین موجگاه .
نظامی .
بسی سنگ رنگین در آن موجگاه
همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه .
نظامی .
|| دریا. و رجوع به موج شود.