موج دار
لغتنامه دهخدا
موج دار. [ م َ / م ُ ] (نف مرکب ) متموج و موج زن و دارای موج و متلاطم و مواج . (ناظم الاطباء) :
در آب سخن آتشی بر بکار
که گرددنفس شعله ٔ موجدار.
|| (اصطلاح پارچه بافی ) پارچه ای که در برابر نور دورنگ نماید و جلوه کند.
در آب سخن آتشی بر بکار
که گرددنفس شعله ٔ موجدار.
ظهوری (از آنندراج ).
|| (اصطلاح پارچه بافی ) پارچه ای که در برابر نور دورنگ نماید و جلوه کند.