ترجمه مقاله

موحد

لغت‌نامه دهخدا

موحد. [ م ُ وَح ْ ح ِ ] (اِخ ) طالقانی نامش شفیعا یا ملاشفیع و عالمی عامل و عارفی کامل بود نیاکانش از طالقان آمده در اصفهان سکونت گرفتند. و او در هشتادسالگی بدانجا درگذشت . از اشعار اوست :
آن شوخ که عشق را هوس می داند
بلبل با زاغ هم نفس می داند
گفتا که مگوی راز عشقم به کسی
من با که بگویم همه کس می داند.
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص 419). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
ترجمه مقاله