ترجمه مقاله

مورث

لغت‌نامه دهخدا

مورث . [ رِ ] (ع ص ، اِ) آن که کسی را وارث می گرداند. (ناظم الاطباء). میراث رساننده . (غیاث ) (آنندراج ). ارث گذارنده برای کسی . || به مجاز یا به تجرید به معنی مطلق رساننده (مأخوذ از معنی میراث رساننده ). ولی در کتب معتبر لغت به این معنی یافته نشده است . (از غیاث ) (از آنندراج ). || موجب و باعث و سبب . (ناظم الاطباء). سبب . موجب . علت . انگیزه : بنگ ، مخبط و مورث جنون است . (یادداشت مؤلف ).
- مورث امری شدن ؛ سبب آن شدن . باعث آن گردیدن . انگیزه ٔ پیدایش آن گشتن . (از یادداشت مؤلف ).
|| به ارث داده شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله