ترجمه مقاله

مورق

لغت‌نامه دهخدا

مورق . [ رِ ] (ع ص ) درخت برگ برآورده . (ناظم الاطباء). رجوع به ایراق شود. || مرد بسیارمال و بسیاردرم : رجل مورق . || شکاری بازگردنده بی صید. || غازی بازگردنده بی غنیمت . || جوینده ٔ بازگردنده بی نیل مقصود. (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله