ترجمه مقاله

موروثی

لغت‌نامه دهخدا

موروثی . [ م َ ] (ص نسبی ) آنچه به ارث رسیده باشد و مال موروث . ضد مکتسبی . (ناظم الاطباء). ارثی . به ارث رسیده . از راه ارث رسیده ، مقابل مکتسب .(از یادداشت مؤلف ) : ملک موروثی پدرخواستند. (گلستان ). در واقع او را بهادری و پهلوانی موروثی بود. (ظفرنامه ٔ یزدی ). و رجوع به موروث شود. || مادرزاد. خلقی : مرض موروثی . خلق و خوی موروثی . (از یادداشت مؤلف ) .
ترجمه مقاله