ترجمه مقاله

موزیک

لغت‌نامه دهخدا

موزیک . (فرانسوی ، اِ) صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب می کنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد. (ناظم الاطباء). موزیک در اصل به سریانی ، موسیقی است . (آنندراج ). موسیقی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به موسیقی شود : عبرانیان ایام سلف عشق بسیاری نسبت به موزیک داشتند به حدی که آن را در عبادت دینی خود استعمال می کردند. (از قاموس کتاب مقدس ).
- موزیک زدن ؛ نواختن آلات موسیقی چون شیپور و سنج و قرنی و طبل و غیره باهم . نواختن موزیکان . (ناظم الاطباء). رجوع به موزیکان شود.
- موزیک عزا ؛ آهنگی که دارندگان مجموعه ای از آلت موسیقی در مرگ بزرگان به نوای خاصی می نوازند. (از یادداشت مؤلف ).
|| علم به صنعت ترکیب خوش آیند آوازها. (از ناظم الاطباء). در اصل به سریانی علم سرود است . (از آنندراج ).
ترجمه مقاله