ترجمه مقاله

موشم

لغت‌نامه دهخدا

موشم . [ ش ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایشام . جایی که آغاز در برآوردن گیاه می کند. (ناظم الاطباء). مرعی موشم ؛ چراگاهی که گیاهان آن رسیده باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موی سفید افزون شونده . || عیب ناک کننده ٔ ناموس کسی را. عیب کننده و دشنام دهنده . (از اقرب الموارد). دشنام دهنده . || برق اندک درخشنده . (آنندراج ). || نگرنده . (آنندراج ).
ترجمه مقاله