ترجمه مقاله

موشی

لغت‌نامه دهخدا

موشی . (ص نسبی ) منسوب به موش . آنچه به موش نسبت دارد و مربوط است . (از یادداشت مؤلف ).
- چراغ موشی ؛ چراغی است کم نور و ضعیف شعله که اکنون متروک است . ظرفی که در آن روغن کرچک یا نفت ریزند و فتیله ای بر کنار آن نهند و بیفروزند فتیله با شعله آمیخته به دود، اندک روشنی به اطراف دهد. و ظاهراً سبب تسمیه شکل شبیه موش داشتن آن بوده است . چراغ دستی .
- دم موشی ؛ هرچیز باریک و نازک و دراز.
- دندان موشی ؛ دارای کنگره های ریز و مثلثی شکل شبیه دندان اره . (از فرهنگ لغات عامیانه ).
- سوهان دم موشی ؛ در اصطلاح نجاری و سوهان کاری نوعی سوهان گرد و نازک و باریک برای ساییدن داخل سوراخهای آهن یا چوب . (از فرهنگ لغات عامیانه ).
ترجمه مقاله