ترجمه مقاله

موضح

لغت‌نامه دهخدا

موضح . [ ض ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ایضاح . پیداکننده و آشکار نماینده و واضح کننده . (ناظم الاطباء). پیدا و آشکارکننده . (آنندراج ) : و صلوات ... نثار روضه ٔ... افضل رسل و موضح سبل . (تجارب السلف ). و رجوع به مُوَضِّح شود. || مردی که دارای فرزند خوبروی گردد. (ناظم الاطباء). مردی که فرزند سپید شود او را. (آنندراج ).
ترجمه مقاله