ترجمه مقاله

موفق با

لغت‌نامه دهخدا

موفق با. [ م ُ وَف ْ ف َ ق ُ بِل ْ لاه ] (اِخ ) (الَ ...) طلحةبن متوکل عباسی ، مکنی به ابواحمد ولیعهد و برادر معتمد باﷲ. (یادداشت مؤلف ). الموفق باﷲ تا سنه ٔ 278هَ . ق . حاکم حجاز و بصره بود. (از تاریخ گزیده ص 334). صاحب مجمل التواریخ و القصص گوید: و چون بنشست [مهتدی به خلافت ] ... بعد از پسر، برادر را ولیعهد خود کرد ابواحمد الموفق ، و بلاد مشرق سراسر بدو داد...او را الناصر لدین اﷲ لقب بود و بعد از این کارها و حربها بود با یعقوب لیث و یعقوب به اهواز بمرد در سال دویست و شصت و سه ... و احمد الموفق به اصفهان بود و علت نقرس بر او پیدا گشت سخت چنانکه هیچ نتوانست جنبیدن پس تختی بساختند و بر بالای آن قبه ساختند از چوب ... و ابواحمد اندر آنجا بخفت و او را از اصفهان به نوبت به بغداد آوردند... چون به بغداد رسید بعد ازمدتی نزدیک فرمان یافت . (از مجمل التواریخ و القصص صص 365 - 366). و رجوع به فهرست تاریخ سیستان و تاریخ گزیده و مجمل التواریخ و القصص ص 367 و 370 و 380 و تاریخ بخارا ص 18 و 109 و 294 و تاریخ الخلفا ص 242 و 243 و نیز ابواحمد الموفق طلحة در این لغت نامه شود.
ترجمه مقاله