ترجمه مقاله

موقد

لغت‌نامه دهخدا

موقد. [ م َق ِ ] (ع اِ) جای افروختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای افروختن آتش . ج ، مواقید. (ناظم الاطباء). وجاق . اجاق . ج ، مواقد. (از المنجد). || چیزی است مانند تنور ارباب صنعت کیمیا را. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله