ترجمه مقاله

مولامول

لغت‌نامه دهخدا

مولامول . (اِمص مرکب ) درنگ بسیار و درنگ از پی درنگ و تأخیر پس تأخیر.(از برهان ) (ناظم الاطباء). تأخیر از پی تأخیر. (انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به مول و مولیدن شود.
- مولامول کردن ؛ سخت تأخیر کردن . درنگ از پی درنگ نمودن :
چنین به وعده همی کرد چرخ مولامول
که شد ز خون دلم طشت چرخ مالامال .

جمال الدین عبدالرزاق .


ترجمه مقاله