ترجمه مقاله

مولایی

لغت‌نامه دهخدا

مولایی . [ م َ / مُو ] (حامص ) مولا و سرور بودن . سروری و آقایی و بزرگی . (ناظم الاطباء). || بندگی و بردگی . غلامی و چاکری و خدمتگزاری :
این دو طفل هندو از بام دماغ
بر در صدرش به مولایی فرست .

خاقانی .


به جوش آمد سخن در کام هرکس
به مولایی برآمد نام هرکس .

نظامی .


از عرب تا عجم به مولایی
سر فشانیم اگر بفرمایی .

نظامی .


شده شغلم به کشورآرایی
حلقه در گوش من به مولایی .

نظامی .


ترجمه مقاله