ترجمه مقاله

مولده

لغت‌نامه دهخدا

مولده . [ م ُ وَل ْ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) (اصطلاح پزشکی ) نزد طبیبان از قوتهای تن است . یکی از سه قوه ٔ نباتیه . و آن دو دیگر غاذیه و نامیه است . قوه ای است که در جسم هرچه لطیف تر باشد آن را جمع کند تا از آن مجموع مثل آن جسم حاصل کند، چنانکه در نبات ، تخم ، و در حیوان نطفه . (یادداشت مؤلف ). قوتی است که از خون تحصیل منی کند و آن را مستعد قبول صورت انسانی و غیره کند. (غیاث ). یکی از چهار قوه ٔ مخدومه ٔ طبیعیه و آن به مغیره ٔ اول معروف است و خود قوه ای است که منی را از خون می گیرد. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 13).
- خیال مولده ؛ تصور زاینده .
ترجمه مقاله