ترجمه مقاله

مولد

لغت‌نامه دهخدا

مولد. [ م ُ وَل ْ ل ِ ] (ع ص ) تولیدکننده و زاینده و پرورنده . (ناظم الاطباء). زاینده : باقلا مولد ریاح است . (یادداشت مؤلف ).
- مولداللعاب ؛ گوشت که در بیخ زبان است . (یادداشت مؤلف ).
- مولد منی ؛ اغذیه و ادویه که قوت باه دهد. (یادداشت مؤلف ).
|| زایاننده و پیداکننده . (غیاث ) (آنندراج ). پدیدآورنده . پدیدارسازنده . به وجودآورنده . (از یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح گیاه شناسی و جانورشناسی ) سلولهای زایا و تولیدکننده . سلولهایی که موجب پیدایش بافتهای جدید جانوری وگیاهی شوند. هریک از سلولهای جنسی جانوری و یا گیاهی (اعم از گامت نر و یا گامت ماده ).
ترجمه مقاله