ترجمه مقاله

موم گر

لغت‌نامه دهخدا

موم گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) موم ساز. شمعساز. شماع . (ناظم الاطباء). موم ریز. موم ساز. شماع . شمعریز. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به موم ریز و شماع شود.
ترجمه مقاله