ترجمه مقاله

مؤتفکات

لغت‌نامه دهخدا

مؤتفکات .[ م ُءْ ت َ ف ِ ] (اِخ ) شهرهایی که برگردانده شدند برقوم لوط. (منتهی الارب ). شهرهای قوم لوط که زیر و زبر و سرنگون شدند. (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از آنندراج ). دیه های برگردیده ٔ مداین لوط. باژگون شدگان از شهرهای لوط. و طبری از محمدبن کعب قرظی نقل کرده است که مؤتفکات پنج شهر بوده است و آن : صعبه ، صعدة، عمرة، دوما، و سدوم می باشد. پنج یا چهار شهر لوط که به روایت تورات به آتش آسمانی بسوخت و به روایات اسلامی بر زمین فروشد و آن سدوم و سه یا چهار شهر دیگر است .(یادداشت مؤلف ). شهرهای قوم لوط. واحد آن مؤتفکة است . (مهذب الاسماء). و رجوع به مؤتفکة شود. بعد از آن ابراهیم با برادرزاده ٔ خویش لوط هجرت کرد و از آنجا به زمین فلسطین رفت . جایی که مؤتفکات خوانند و آن پنج پاره دیه بود و قوم لوط آنجا بودند، پس لوط آنجا بماند. (از مجمل التواریخ و القصص ص 190). لوط... برادرزاده ٔ ابراهیم (ع ) بود و به قولی پسرعم ابراهیم بود و ساره خوار او بود و خدای تعالی او را نبوت داد و به ولایت مؤتفکات فرستاد هفت شهر بود. بعضی مورخان گویند ولایت در بیابانی بود که میان سیستان و کرمان است و بعضی گویند مغرب بود. (از تاریخ گزیده ص 35).
ترجمه مقاله