ترجمه مقاله

مؤتمن

لغت‌نامه دهخدا

مؤتمن . [م ُءْ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ائتمان . (منتهی الارب ). اعتمادکننده . (ناظم الاطباء). رجوع با ائتمان شود. || امین گیرنده . || بی بیم و ترس گرداننده . (از منتهی الارب ). || امین . (ناظم الاطباء). || امین و وکیلی که دارای امانت باشد. (ناظم الاطباء). امانتدار و این اسم فاعل است از ائتمان مأخوذ از امانت . (غیاث ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله