ترجمه مقاله

مؤجل

لغت‌نامه دهخدا

مؤجل . [ م ُ ءَج ْ ج ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأجیل . دوا کننده ٔ درد گردن که از ناهمواری بالین بود. (آنندراج ). آن که مدارا می کند اجل را یعنی دردی که از ناهمواری بالین در گردن به هم می رسد. || آن که درخواست می کند مداوای این درد را. (ناظم الاطباء). || فراهم آورنده ٔ آب در کولاب . آن که آب را در جایی فراهم می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || مدت معین کننده و مهلت دهنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه مدت معین می کند و مهلت می دهد. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله