ترجمه مقاله

مؤخذ

لغت‌نامه دهخدا

مؤخذ. [ م ُءْ خ َ ] (ع ص ) مؤاخذه شده . معاقب . مورد مؤاخذه و سرزنش :
هرکجا اندر جهان فال بدی است
هرکجا مسخر، نکالی ، مؤخذی است .

مولوی .


و رجوع به مؤاخذه و مؤاخذ شود.
ترجمه مقاله