ترجمه مقاله

مؤمر

لغت‌نامه دهخدا

مؤمر. [ م ُ ءَم ْ م ِ ] (ع ص ) امارت دهنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه امیر می گرداند و تعیین امیر می کند. (ناظم الاطباء). || تیزکننده . || داغ و نشان نهنده . || مسلطسازنده بر. || سنان کننده در نیزه . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله