ترجمه مقاله

مؤمل

لغت‌نامه دهخدا

مؤمل . [ م ُ ءَم ْ م َ ] (ع اِ) نام اسب هشتم از اسبان رهان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (ازمتن اللغة) (از نصاب الصبیان ) (ناظم الاطباء). صاحب غیاث آرد: نام اسب هفتم که به ضرورت قافیه در بیت نصاب به مقام هشتم واقع شده است . (غیاث ) (آنندراج ) . شخصی که در مسابقه ، مرکوب او در مرتبه ٔ هشتم است . اسبی که در مسابقه هفتم آید به قول میدانی در السامی فی الاسامی و مهذب الاسماء و غیاث اللغات ، و هشتم به قول نصاب و تاج العروس و اقرب الموارد و متن اللغة. (از یادداشت مؤلف ) :
ده اسب اند در تاختن هریکی را
به ترتیب نامی است پیدا نه مشکل
مجلی مصلی مسلی و تالی
چو مرتاح و عاطف خطی و مؤمل .

ابونصر فراهی (نصاب الصبیان ).


ترجمه مقاله